گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۴

 

بی شبههٔ تحقیق نه شخصم نه مثالم

چون صورت عنقا چه خیال است خیالم

جز گرد جنون خیز نفس هیچ ندارد

این دشت تخیل که منش وهم غزالم

گفتم چو مه نوکنم اظهار تمامی

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۷

 

عمری‌ست قیامتکدهٔ گردش حالم

چون آینه مینای پریزاد خیالم

حسرت ثمر نشو و نمایم چه توان‌ کرد

سر تا به قدم چون مژه یک ریشه نهالم

آیینهٔ من ریختهٔ رنگ ملالی‌ست

[...]

بیدل دهلوی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۳۰

 

در دهر حرامی زده شد سحر حلالم

سرمایهٔ دزدان جهان است خیالم

یک ذرّه نیارند بجا حقّ نمک را

این قوم فرومایه که هستند عیالم

کالا ز من و فخر و مباهات از ایشان

[...]

حزین لاهیجی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۶۹۰

 

تا عطف عنان کرد زآفاق خیالم

شد پیر مغان خضرم و داد آب زلالم

هر در که زدم خانه خدا جز تو ندیدم

زآن از همه جا سوی تو برگشت خیالم

بارم بده ای یار که من تشنه تو آبی

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 
 
sunny dark_mode