×
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۲۹
حرفی که ازان لعل گهربار برآید
رازی است که از مخزن اسرار برآید
تا حشر محال است که از سینه کند یاد
هر دل که به دریوزه دیدار برآید
گل بر در زندان زند از شرم زلیخا
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۹
چون نخل تو از ناز گرانبار برآید
شمشاد ز جا، سرو ز رفتار برآید
دل می رود از سینه و پیکان تو باقی ست
رحم است بر آن یار که از یار برآید
شرمندهٔ عشقیم که بی چاره و تدبیر
[...]
طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶
ترسم که چو جانم زتن زار برآید
از خلوت اندیشه من یار برآید
از سینه پاکان مطلب جز سخن عشق
از جیب صدف گوهر شهوار برآید
از باغ بهشتی دل غمگین نگشاید
[...]