×
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۲
گردون به وصال ما موافق زان بود
کین تعبیهٔ هجر در آن پنهان بود
امروز رهین شکر او نتوان بود
کان روز وصال هم شب هجران بود
عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۵۱
تخمی که درو مغز جهان پنهان بود
گم بود درو دو کون و این درمان بود
هر چیز که در دو کون آنجا برسید
چون درنگرید آن چه این بود آن بود
عطار » مختارنامه » باب سی و سوم: در شكر نمودن از معشوق » شمارهٔ ۱۵
درد تو که در دلم به جای جان بود
درمانِ من عاشق سرگردان بود
چون درد تو از پردهٔ دل روی نمود
چون در نگریستم همه درمان بود
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب التاسع: فی السفر و الوداع » شمارهٔ ۲۴
یکچند فلک به کام ما گردان بود
اقبال و سعادت مرا دوران بود
ترکیب فلک مگر چنان فرمان بود
آری همه سال شادمان نتوان بود
شاه نعمتالله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۱
بی او ما را ظهور یارا نبود
بی آئینه تمثال هویدا نبود
پیوسته چو صورت و تجلی به همند
بی بودن ما ظهور او را نبود
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۹
تا مرد مجرّد از من و ما نبود
از بهر سلوک او مهیّا نبود
تریاکی عادتی، عجب نیست ترا
گر بادة تحقیق گوارا نبود