گنجور

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۹۷ - نیز در مدح اتسز

 

جانا ، لب چون شراب داری

رخساره چو آفتاب داری

در پیش ضیای آفتابت

از ظلمت شب نقاب داری

جمله نمکی و جان ما را

[...]

۳۲ بیت
وطواط
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱۵

 

بر لب اثر شراب داری

وز غمزه خیال خواب داری

شب خسپی و ما کنیم فریاد

آگه نشوی، چه خواب داری؟

نارسته ز پوست می نماید

[...]

۹ بیت
امیرخسرو دهلوی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۷

 

امشب که به سر شراب داری

مشکن دل ما که تاب داری

تقصیر نکرده در هلاکم

با غمزه چرا عتاب داری

آشوب قیامتش غباریست

[...]

۸ بیت
عرفی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » مدایح » شمارهٔ ۶ - ترکیب بند

 

در دیده زباده خواب داری

بر چهره ز طره تاب داری

چون زلف پریش خویش بر خویش

پیچیده و اضطراب داری

در سر هوس قتال داری

[...]

۱۵ بیت
میرزا حبیب خراسانی