گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۳

 

آب حیات ماست که می نام کرده اند

روحست و همچو راح در اینجام کرده اند

آنها که زاهدند ندارند ذوق می

ترک شراب ناب به ناکام کرده اند

در جام می مستیم درد خواره و رندیم دردمند خیال

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۴۶

 

جمعی که افسر از خرد خام کرده اند

از بحر اختصار به یک جام کرده اند

در بند غم منال که مرغان دوربین

سیر چمن ز روزنه دام کرده اند

مستان ز قید شنبه وآدینه فارغند

[...]

صائب تبریزی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۱۰۸

 

قومی که بر قتال تو اقدام کرده اند

برخود شکنج آخرت الزام کرده اند

صیاد در کمین و به صید تو کامجوی

غافل از آنکه دانه ی خود دام کرده اند

جای دغا و بذل و تقرب به اهل راز

[...]

صفایی جندقی
 
 
sunny dark_mode