گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰۱

 

ای بر سر هر سنگی از لعل لبت نوری

وز شورش زلف تو در هر طرفی سوری

در حسن بهشت تو در زیر درختانت

هر سوی یکی ساقی هر سوی یکی حوری

از عشق شراب تو هر سوی یکی جانی

[...]

۹ بیت
مولانا
 

جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۲۶۶

 

ای برگ گل سوری! از خار مکن دوری

از خار مکن دوری، ای برگ گل سوری!

آن را که تو منظوری در چشم جهان ناید

در چشم جهان ناید آن را که تو منظوری

ای دوست به دستوری در پای تو می میرم

[...]

۱۱ بیت
جلال عضد
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۵

 

من قبله بدل کردم، تا کی بود این کوری؟

جویای لقا گشتم، تا چند ز مهجوری؟

گویند که: نتوان دید آن یار گرامی را

آری نتوان دیدن تا غافل و مغروری

ای بحر چنین ساکن، دلها ز تو شد ایمن

[...]

۷ بیت
قاسم انوار
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶ - سید جلال الدین عضد فرماید

 

ای برگ گل سوری از خار مکن دوری

از خار مکن دوری ای برگ گل سوری

ای مخفی کافوری از پنبه مکن دوری

از پنبه مکن دوری ای مخفی کافوری

در پرده مستوری والا نتواند بود

[...]

۸ بیت
نظام قاری
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۰

 

دلدار قدح برکف‌، ما مرده ز مخموری

آه از ستم غفلت‌، فریاد ز مهجوری

سرمایهٔ آگاهی گر آینه‌داریهاست

در ما و تو چیزی نیست نزدیکتر از دوری

از نسخهٔ ما و من تحقیق چه خواندکس

[...]

۱۲ بیت
بیدل دهلوی