گنجور

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۲

 

بیمار غم از مردن، اندیشه بسی دارد

گویا نظر حسرت، بر راه کسی دارد

آمیزش او با من، بی‌مصلحتی نبود

ای وای ازان گرمی،‌ کآتش نفسی دارد

چون دادکنان بینم، آزرده بیدادی

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۷

 

شرح الم دوری، در خامه نمی‌گنجد

این قصه بی‌پایان، در نامه نمی‌گنجد

دل می‌تپد و ترسم از سینه برون افتد

کز شادی غمهایش، در جامه نمی‌گنجد

مکتوب مرا قاصد،‌ بیهوده مبر سویش

[...]

میلی
 
 
sunny dark_mode