حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۶۹
جز وصل علاج دل بیچاره ندارم
امّا چه کنم؟ طاقت نظّاره ندارم
تا دسترسم بود، زدم چاک گریبان
شرمندگی، از خرقهٔ صد پاره ندارم
انصاف ده، ای شیشهٔ طاقت زده بر سنگ
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۷۱
از دل، به فرات مژه راهی ست چه سازم؟
بخت سیهم، ابر سیاهی ست چه سازم؟
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۷۸
بیهوده نگشتم به سراپای دو عالم
منظور تو بودی ز تماشای دو عالم
خم کردن سر، بهر طمع، طاعت بُت بود
یک سجده نکردم به تمنّای دو عالم
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۱۰
دردت به دوای دل بی تاب رسیده
از غیب، رسولیست، به اصحاب رسیده
چون نی به خروش از نفس سینه خراشم
تاری ست تن من که به مضراب رسیده
دارد دلم از گریهٔ مستانه، طرب ها
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۱۶
من بلبلم و گلبن من یار منستی
آن طرف بناگوش، سمن زار منستی
میدان جهان، تنگ بود کوکبه ام را
منصورم و این دار فنا دار منستی
گفتی دل و جان صرف شود، در سر کارم
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۲۱
شد صید دلم بستهٔ فتراک سواری
شیرین دهنی، لب شکری، بوسه شکاری
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۲۵
ای خطِّ لب یار، نمایان شده باشی
خضر رَهِ سرچشمه ی حیوان شده باشی
پر می زند از شوق، تذرو مژه ی او
در دیده ی هرکس که خرامان شده باشی
تنها، نه همین آینه حیران تو باشد
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۳۱
دارم گل زخمی به جگر تازه و تر، های
ای دل، بزن از سینه صفیری به اثر، های
بر بوم و برم تاخته سیلاب حوادث
از خانه خرابان توام، های هنر، های
آرام وطن گر سفری شد، عجبی نیست
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۴۱
نی می دهد از اصل مقامات صدایی
پیچیده ز کلکم به سماوات صدایی
در مسجد اگر مست سماعم، عجبی نیست
خورده ست به گوشم، ز خرابات صدایی
در عین اشارات تو، گویای خموشم
[...]