جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۰
از صومعه آن به که به میخانه بری پی
جاوید نهی پشت فراغت به خم می
پوشیده قدح نوشی و هرگز نخروشی
کز کی بود آیین قدحنوشی و تاکی
اینجا نبود ازکی و تا کی قدح آشام
[...]
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳
ای ماه برون آمده از مشرق بطحا
تابان ز رخت شعشعه نور تجلی
خورشید جهانی ز تو روشن همه عالم
انوار الهی ز جبین تو هویدا
از پرتو روی تو مه و مهر منور
[...]
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸
ای حسن ترا عالم و آدم شده مجلا
روی تو بذرات جهان کرده تجلی
هر لحظه کنی جلوه دیگر پی نظار
زان جلوه یکی مؤمن و دیگر شده ترسا
بی نور تو عالم همه در ظلمت نابود
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت دوم
دل مینگرد روی تو، جان میرود از دست
داریم از این روی بسی دل نگرانی
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت دوم
ای شمع که ما را به سخن شیفته کردی
پروانه ی خود را مکش از چرب زبانی
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت دوم
ما حال دل از گریه به جائی نرساندیم
ای ناله تو شاید که به جائی برسانی
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت دوم
عمری است که با عارض تو شمع به دعوی است
وقت است که او را پی کاری بنشانی
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت دوم
چون غنچه زخوناب جگر لب نگشادیم
افسوس که بر باد شد ایام جوانی
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت دوم
چون دفتر گل سر به سر از گفته ی شاهی
هر جا ورقی بازکنی، خون بفشانی
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت دوم
زین بزم برون رفت و چه خوش رفت حسابی
کازرده دل آزرده کند انجمنی را
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت دوم
من از دو روزه حیات آمدم به جان ای خضر
چه میکنی تو زعمری که جاودان داری
صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۲۸۴
ما از تو جداییم، به صورت، نه به معنی
چون فاصلهی بِیت بُوَد، فاصلهی ما
صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۴۸۱
در کنج قفس چند کنی بال فشانی؟
بس نیست ترا آنچه ز پرواز کشیدی؟
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۳
بینم ز قفس جانب گلزار چو مرغی
کز ساحت گلشن نگرد کنج قفس را
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - رضا بر قضا و مقدرات الهی
ما سر نکشیم از قدم یار صفایی
تیغ آید اگر در قدم او بسر ما
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - رضا بر قضا و مقدرات الهی
ما سر نکشیم از قدم یار صفایی
تیغ آید اگر در قدم او بسر ما
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۹
رنجی زقضا گر نهدت بر سر جان پی
یا غایله نامه ای آرام کند طی
یا تیر فرا صفحه دگرگونه کشد نی
یا دور قمر از قدح کینه دهد می
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۹
از بهر نجات من و تو جان گرامی
دادند و گزیدند به تن رنج و عنا را
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحهها » شمارهٔ ۹
در سلسله حکم وی آویز که جز وی
کس منع نیارد فلک حادثه زا را
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۴۳ - قانع شیرازی
در کوچه و بازارعیان جلوه کنانی
در حیرتم از این که ندانم به کجایی
خوشا میخانه و مستی که گاهی
نبستم هیچ طرف از خانقاهی