×
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴۳
بیپردگی کسوت هستی ز حیا پرس
این جامه حریر است ز عریانی ما پرس
آه است سراغ نم اشکی که نداریم
چون گم شود آیینهٔ شبنم ز هوا پرس
اسرار وفا منحصر کام و زبان نیست
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۰
ای طرّه برافشانده، خدا را ز گدا پرس
احوال پریشانی ما را ز صبا پرس
تا کی گذری از بر ما مست تغافل
یک بار ز حال دل شیدایی ما پرس
ای برق به خرمن زده، از خار میندیش
[...]
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۳
با زخم تغافل ز لب یار دوا پرس
ز ابروی کجش واقعه قد دو تا پرس
افسانه زلفش که بسی دور و دراز است
کوته کنم این قصه تو از باد صبا پرس
با جوهر تیغش مزن از عرض وفا دم
[...]