گنجور

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در مدح سلطان ایران کریم خان زند و ذم حاکم اصفهان

 

ای سرو گل اندام من، ای نخل برومند؛

ای تلخ کن کام من، ای ماه شکر خند

ای مرغ دلم فاخته و، نخل قدت سرو؛

وی طایر روحم مگس و، شهد لبت قند

ای روی تو باغی، که جهان کرده معطر؛

[...]

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - قصیده در مدح علی بن موسی الرضا (ع)

 

ای باد شمالت چو گل آورده ببر بر

لرزان ز نهالت دل هر برگ ببر بر

از غیرت دندانت و، از خجلت رویت؛

لؤلؤست ببحر اندر و، لاله است ببر بر!

از درج درت، طعنه زند لعل بیاقوت؛

[...]

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - قصیده در مدح میرزا نصیر طبیب

 

من کیستم، آن درد کش صاف ضمیرم؛

کز لای خم و رشحه ی خمر است خمیرم!

در جرگه ی ارباب هنر، نیست مثالم؛

در حلقه ی اصحاب نظر، نیست نظیرم

در خرقه ی مجنون که بود پوست، پلاسم؛

[...]

آذر بیگدلی
 
 
sunny dark_mode