ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۷۰۳
ای در خم چوگان تو سرها شده گوی
بیرون نه ز فرمان تو دل یک سر موی
ظاهر که به دست ماست شستیم تمام
باطن که به دست تست آنرا تو بشوی
ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۷۰۴
هان مردان هان و هان جوانمردان هوی
مردی کنی و نگاه داری سر کوی
گر تیر آید چنانکه بشکافد موی
زنهار ز یار خود مگردانی روی
خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۶
بر گیر پیاله و سبو ای دلجوی
فارغ بنشین به کشتزار و لب جوی
بس شخص عزیز را که چرخ بدخوی
صد بار پیاله کرد و صد بار سبوی
خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۹۶
* جُز راهِ قَلَندرانِ میخانه مپوی،
جز باده و جز سِماع و جز یار مجوی؛
بر کَفْ قَدَحِ باده و بر دوشْ سبو،
می نوش کن ای نگار و بیهوده مگوی.
خیام » رباعیات خیام به پژوهش سیدعلی میرافضلی » رباعیات اصیل » شمارهٔ ۲۰
بردار پیاله و سبویْ ای دلجوی
فارغ بنشین تو بر لبِ سبزه و جوی
بس شخصِ عزیز را که چرخِ بدخوی
صد بار پیاله کرد و صد بار سبوی
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۴
جز راه قلندر و خرابات مپوی
جز باده و جز سماع و جز یار مجوی
پر کن قدح شراب و در پیش سبوی
می نوش کن ای نگار و بیهوده مگوی
وطواط » رباعیات » شمارهٔ ۴۲ - در تغزل
از حسرت رخسار تو ، ای زیباروی
از ناله چو نال گشتم ، از مویه چو موی
در نسخه اصلی این بیت نوشته نشده
...................
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۱۳
برداشت سپهر پرده شرم از روی
بازیچه خود فکند یکباره بکوی
افعال سپهر بیوفای کین جوی
میدان و مگوی باز میدان مگوی
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۵۲
ای واعجبی سدیدک فلسفه گوی
چون گربه صندل آمد از خانه بکوی
بر تیزگه تاز نهادم دم و روی
یعنی که بتیز فرق کن مو از موی
عینالقضات همدانی » لوایح » فصل ۱۷
اندر طلب یار همی باش چو گوی
بی پا و سری خویشِ تواَند در تک و پوی
کان چیز که در پردۀ وحدت باشد
در بیخودی ای پسر نماید به تو روی
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳۷
هر روز به نویی ای بت سلسلهموی
جای دگری به دوستی در تک و پوی
ماهی تو و ماه را چنین باشد خوی
هر روز به منزلی دگر دارد روی
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۱
ای دوست اگر نصیحتم می شنوی
مگرای به راستی که محروم شوی
همچون فرزین کج رو و در صدرنشین
در گوشه بمانی ار چو رخ راست روی
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الرابعة - فی الربیع
چون سیل ز کوهْ نارسیده بِدَوی
چون دولت تیز نانشسته برَوی
مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۸۲
در وقت بهار جز لب جوی مجوی
جز وصف رخ یار سمنروی مگوی
جز بادهٔ گلرنگ به شبگیر مگیر
جز زلف بتان عنبرین بوی مبوی
مهستی گنجوی » دیوان اشعار » رباعیات «نسخهٔ دوم» » شمارهٔ ۱۶۳
در وقت بهار جز لب جوی مجوی
جز وصف رخ یار سمن روی مگوی
جز باده گلرنگ به شبگیر مگیر
جز زلف بنان عنبرین بوی مبوی
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۲
بر سر کنم از عشق تو خاک همه کوی
ای برده مرا آتش تو آب از روی
من عاشق زار تو چنانم که مپرس
تو لایق عشق من چنانی که مگوی
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۳
خاقانی اگر در کف همت گروی
هان تا ز پی جاه، چو دونان ندوی
فرزین مشو ای حکیم تا کژ نشوی
آن به که پیاده باشی و راست روی
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۵
نفسم جنب غرامت است ای دلجوی
کو تیغ که غسلها توان کرد بدوی
جلاد منا!به آب آن تیغ دو روی
یک راه ز من جنابت نفس بشوی
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۵ - داستان کودک و رسن و چاه
بردار پیاله و سبوی ای دلجوی
فارغ بنشین تو بر لب سبزه و جوی
بس شخص عزیز را که دهر ای مه روی
صدبار پیاله کرد و صد بار سبوی
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۵ - آغاز کتاب سندباد
هر چه کاری برش همان دروی
وانچه گویی، جواب آن شنوی