گنجور

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف ششم که زر سرخ و کم بر است » برگ دهم سه زر سرخ است

 

ای آنکه بر وی همچو گل رشک مهی

داغ جگر لاله ز خال سیهی

درویش ترا سه اشرفی از کف تو

بهتر ز سه نقطه زر از شین شهی

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف ششم که زر سرخ و کم بر است » برگ یازدهم دو زر سرخ است

 

ای آنکه بحسن و خوبیی به ز پری

با روی چو مه چراغ اهل نظری

گر دست زر افشان بگشایی بکرم

شاید به دو اشرفی دو عالم بخری

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف ششم که زر سرخ و کم بر است » برگ دوازدهم یک زر سرخ است

 

ای آنکه برخ تو پرده صبر درد

کی پیش تو دیده در رخ گل نگرد

خورشید فلک گر همه اشرف باشد

پیشت بیک اشرفی کس آنرا نخرد

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۱ - صنف هفتم که برات است و کم براست

 

ای لعل تو چشمه آب حیات

وز صورت تو شکسته دل لات و منات

هر کو ز عطارد رخت سر نکشید

بنوشت فلک به پادشاهیش برات

بنوشت فلک به پادشاهیش برات

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۲ - برگ دویم وزیر برات است

 

ای آنکه گل رخت ثباتی دارد

وز صورت تو دلم حیاتی دارد

سلطان جمالی و بخون دل ما

خط تو وزیرست و براتی دارد

خط تو وزیرست و براتی دارد

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۳ - برگ سیم ده برات است

 

ای آنکه زیان عاشق از سود به است

بی وصل رخت نبودن از بود به است

خال تو بنقد به ز خطی که دمد

یکحبه ز ده برات موعود به است

یکحبه ز ده برات موعود به است

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۴ - برگ چهارم نه برات است

 

ای آب حیات رشحه یی از قلمت

یک نقطه سواد دیده ام از رقمت

آنجا که شود کلک تو درپاش بود

نه صفحه چرخ نه برات از کرمت

نه صفحه چرخ نه برات از کرمت

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۵ - برگ پنجم هشت برات است

 

ای برده لب تو رونق از آب حیات

وز شرم خطت خضر نهان در ظلمات

بی نقد وصال تو خوشم نیست اگر

بخشند بهشت جنتم هشت برات

بخشند بهشت جنتم هشت برات

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۶ - برگ ششم هفت برات است

 

ای نامه زندگی خط اشرف تو

دستور سپهر کمترین آصف تو

خوشتر ز سپهر و سبعه سیاره

بر هفت برات هفت مهر از کف تو

بر هفت برات هفت مهر از کف تو

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۷ - برگ هفتم شش برات است

 

ای آنکه مرا مهر تو از دل نشود

با لطف تو هیچ کار مشکل نشود

بی مهر عنایتت ز دیوان قضا

یک اقچه به شش برات حاصل نشود

یک اقچه به شش برات حاصل نشود

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۸ - برگ هشتم پنج برات است

 

ای در کف خلق از کرمت وجه طرب

با لطف تو بیوجه بود نام طلب

از دست تهی پیش تو پنج انگشتم

گر پنج برات در کف آرد چه عجب

گر پنج برات در کف آرد چه عجب

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۹ - برگ نهم چهار برات است

 

ای لعل لبت حیات هر نوش لبی

ما را بجز از غم تو نبود طلبی

بی نقد غمت نیست درین چار چمن

با چار برات طبع برگ طربی

با چار برات طبع برگ طربی

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۱۰ - برگ دهم سه برات است

 

ای از شکر لب تو در شیشه نبات

وز شوق لب تو جان دهد آب حیات

چشم تو بخون من محصل شده است

وز خال و خط و زلف تو دارد سه برات

وز خال و خط و زلف تو دارد سه برات

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۱۱ - برگ یازدهم دو برات است

 

ای شمع دو عارضت چراغ دو سرا

یک بار چو شمع از در این خشته درآ

خطت به دو عارض چو سواد دو برات

بهتر ز سواد هر دو چشمست مرا

بهتر ز سواد هر دو چشمست مرا

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۱۲ - برگ دوازدهم یک برات است

 

ای آنکه مه از تو روشنی وام کند

لطف تو دل رمیده آرام کند

از نقد دو عالمم فراغت باشد

گر لعل تو یک برات انعام کند

گر لعل تو یک برات انعام کند

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » صنف هشتم که قماش است و کم براست

 

ای آنکه پری نیاید اندر نظرت

با صورت خوبست ز معنی خبرت

راضی بسگ تو پادشه راس براس

یعنی که نه پادشا قماشی است برت

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ دوم وزیر قماش

 

ای آنکه لب تو پرده غنچه درد

رخسار تو آب صورت چین ببرد

آنجا که زند شنهشه عشق تو تخت

کی عقل وزیر را قماشی شمرد

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ سوم ده قماش

 

ای آنکه دو عارضت چراغ چمنند

لبهای تو رونق شکر می شکنند

یکره بچمن گذر که گلهای چمن

در پای تو ده قماش رنگین فکنند

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ چهارم نه قماش

 

ای آنکه برت بتان ز خود کم لافند

مانند منت هزار در اوصافند

در کارگه قضا پی خلعت تست

افلاک که نه قماش الوان بافند

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هشتم که قماش است و کم براست » برگ پنجم هشت قماش

 

ای خنده تو راز نهان ساخته فاش

در جان بتان ز خار خار تو خراش

رضوان ز پی فرش تو از حله نور

در هشت بهشت افکند هشت قماش

اهلی شیرازی
 
 
۱
۴۰
۴۱
۴۲
۴۳
sunny dark_mode