گنجور

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۴۱

 

گر سبز خطی است، گوشهای خالی گیر

بر مفرش سبزه، رو، کَمِ قالی گیر

اندیشهٔ حال زیر خاکت تا کی

عمر تو چو باد میرود حالی گیر

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۴۲

 

بر آب روان و سبزه ای شمع طراز

می در ده و توبه بشکن و چنگ بساز

خوش باش که نعره میزند آب روان

میگوید: رفتم که دگر نایم باز

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۴۳

 

مهتاب به نور دامن شب بشکافت

میخور که دمی خوشتر ازین نتوان یافت

خوش باش و بیندیش که مهتاب بسی

خوش بر سر خاک یک به یک خواهد تافت

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۴۴

 

چون عهده نمیکند کسی فردا را

یک امشب خوش کن دلِ پر سودا را

مینوش به نور ماه ای ماه که ماه

بسیار بتابد که نیابد ما را

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۴۵

 

ای دل چو درین راه خطرناک شوی

از کار زمین و آسمان پاک شوی

مهتاب بتافت، آسمان سیر ببین!

زان پیش که در زیر زمین خاک شوی

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۴۶

 

بر روی گل از ابر گلاب است هنوز

در طبع دلم میل شراب است هنوز

در خواب مشو چه جای خواب است هنوز

جانا! می ده که ماهتاب است هنوز

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۴۷

 

دل گرچه ز عمر پیش خوردی دارد

می ده که دلم هنوز گردی دارد

بر زردی آفتاب دَر دِه می سرخ

کاین زردی آفتاب دردی دارد

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۴۸

 

روزی که بود روز هلاک من و تو

از تن برهد روانِ پاک من و تو

ای بس که نباشیم وزین طاق کبود

مه میتابد بر سر خاک من و تو

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۴۹

 

ساقی به صبوحی می ناب اندر ده

مستان شبانه را شراب اندر ده

مستیم و خراب در خرابات فنا

آوازه به عالم خراب اندر ده

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۵۰

 

مائیم به عقل ناصواب افتاده

دل از شر و شور در شراب افتاده

آزاد ز ننگ و نام سر بر خشتی

در کنج خرابات خراب افتاده

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۵۱

 

خواهی که غم از دل تو یک دم بشود

میخور که چو می به دل رسد غم بشود

بگشای سر زلف بتان، بند ز بند،

زان پیش که بند بندت از هم بشود

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۵۲

 

گل جلوه همی کند به بستان ای دوست

دریاب چنین وقت گلستان ای دوست

بنشین چو ز هر چه هست برخواهی خاست

روزی دو ز عیشْ داد بستان ای دوست

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۵۳

 

بشکفت گل تازه به بستان ای دوست

بر زمزمهٔ هزار دستان ای دوست

میدان به یقین که تو بدین دم که دری

گر جهد کنی رسید نتوان ای دوست

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۵۴

 

آن لحظه که از اجل گریزان گردیم

چون برگ ز شاخ عمر ریزان گردیم

عالم ز نشاط دل به غربال کنید

زان پیش که خاکِ خاک بیزان گردیم

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۵۵

 

جانا گل بین جامهٔ چاک آورده

وز غنچه صباش بر مغاک آورده

می خور که صبا بسی وزد بی من و تو

ما زیر کفن روی به خاک آورده

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۵۶

 

چون صبح دمید ودامن شب شد چاک

برخیز و صبوح کن چرائی غمناک

می نوش دمی که صبح بسیار دمد

او روی به ما کرده و ما روی به خاک

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۵۷

 

صبح از پس کوه روی بنمود ای دوست

خوش باش و بدان که بودنی بود ای دوست

هر سیم که داری به زیان آر که عمر

چون درگذرد نداردت سود ای دوست

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۵۸

 

هر روز برآنم که کنم شب توبه

وز جام پیاپی لبالب توبه

و اکنون که شکفت برگ گل برگم نیست

در موسم گل ز توبه یارب توبه

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۵۹

 

می خور که فلک بهر هلاک من و تو

قصدی دارد به جان پاک من و تو

بر سبزه نشین که عمر بسیار نماند

تا سبزه برون دمد ز خاک من و تو

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۶۰

 

زان آتشِ تر که خیمه برکِشت زنند

شاید که درین دل چو انگشت زنند

تا از سر درد گِل کنم خاک ز اشک

زان پیش که از کالبدم خشت زنند

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode