گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴

 

چرخ استر توسن جل سبز اندر بر

خاقانی ازین توسن بد دست حذر

در ماه نو و ستارگانش منگر

کن حلقهٔ فرج اوست وین ساخت به زر

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۵

 

خاقانی را آنکه بود سلطان هنر

چون شمع بسی نشست بر کرسی زر

اکنون چو چراغ است به کشتن درخور

بر نطع نشسته اشک ریزان در بر

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳

 

گفتم به دل ار چو نی ببرندم سر

ننشینم تا نخایم آن شکر تر

پیش شکر از پر مگس ساخت سپر

گفت ار مگسی هم ننشینی به شکر

خاقانی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۱

 

دوش آن بت زرین کمر سیمین بر

می کرد نیاز بر من از پسته شکر

رومی به چه تا زاد ترا یک مادر

می داد مرا در آب خشک آتش تر

سید حسن غزنوی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۴

 

در مجلس خسرو همایون اختر

آن طرفگی لاله سر مست نگر

هم خال و رخست و هم ندیم ساقی

هم مجمر و عود هم گلاب و شکر

سید حسن غزنوی
 

عطار » مختارنامه » باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان » شمارهٔ ۱۳

 

بر خاک تو چون بنفشهام سر در بر

بیبرگ گلت چو حلقه ماندم بر در

گر از سر خاک تو بگردانم روی

بادا ز سر خاک تو خاکم بر سر

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۴۴

 

این گنبد خاکستری پر اخگر

گه در خونم کشید و گه خاکستر

از غصهٔ آن کزو نمییافت خبر

از سر میشد به پای و از پای به سر

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۴۵

 

جانا! ز همه جهان نشستم برتر

سربازان را چو دیده هستم در خور

در باز کن و ببین که هستم بر در

وز دستِ سرِ زلفِ تو دستم بر سر

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۱۲

 

شمع آمد و گفت: عزّت من بنگر:

در زیر نهاده شمعدان طشتی زر

چون گوهر شبچراغم آمد آتش

افتاد ازان طشت چو گوهر با سر

عطار
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۶ - داستان شاهزاده و گرمابه بان و زن

 

دل گفت که هان چگونه ای ای کافر

هین یافتی ای حرام روزی در بر؟

ظهیری سمرقندی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۳۰ - نعت النبوة

 

صدری که چو بدر کرد عالم انور

بگذشت وی از نُه فلک و هفت اختر

زین عالم شش جهت برآمد برتر

از فضل خدا تاج لعمرک بر سر

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۷ - الشریعة

 

گر زانک تو را هست ز تحقیق خبر

جز بر سر پول شرع مپسند گذر

در صومعه چون تو بوی معنی یابی

پس نام خرابات ادب نیست، مبر

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۴۴

 

پیمانهٔ عزّت و قناعت کن پُر

تا خوار نگردی طمع از خلق ببُر

ورزانک به دریای طمع گشتی غرق

خواهی همه خاک باش و خواهی همه دُر

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۴۹

 

اندیشهٔ مرگت زچه بگداخت جگر

طبّ تو مزاج مرگ نشناخت مگر

انگار که نطفه ای نینداخت پدر

پندار که گلخنی نپرداخت قدَر

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۹۱

 

پیش رخ و زلف تو چه مشک و چه قمر

پیش لب لعل تو چه شهد و چه شکر

خاصَه که دمید بر لب چشمهٔ نوش

از سبزه نباتی زشکر شیرین تر

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۳۷

 

ای شب تو ره وصل سحرگه مَسپَر

وای صبح تو امشبی به شب در منگر

ای شب تو بگفتی که منم پردهٔ وصل

وز پرده برون میای واین پرده مَدَر

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۶۸

 

آن کس که برای فقر بربست کمر

در خویش بیاسود چو در آب شکر

کس را چه بود ز درد آن مرد خبر

هم درد دگر باشد و هم کاسه دگر

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۵۳

 

ای باد اگر گذر کنی بر صرصر

از من سخن[ی] به یار سیمین بربر

کاو گفت تو را که ای بت حیلت گر

گر هست غمت پس غم من بهتر خور

اوحدالدین کرمانی
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۲

 

ماییم چو خر گه همه بر بسته کمر

در خدمت تو صف زده در یکدیگر

نا راست سری بزرگ سایه گستر

او را سر جمله گردنان در چنبر

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۳

 

مانند دو چشمیم من و آن دلبر

در نیک و بد زمانه با هم یاور

هر شب تا روز خفته با یکدیگر

یک روز ندیده یکدگر را بنظر

کمال‌الدین اسماعیل
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۱۱
sunny dark_mode