خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۶
این قافلهٔ عمر عجب میگذرد
دریاب دمی که با طرب میگذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب میگذرد

خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۱۳
این قافلهٔ عمر عجب میگذرد!
دریاب دمی که با طَرَب میگذرد؛
ساقی، غم فردای حریفان چه خوری.
پیش آر پیاله را، که شب میگذرد.

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۵
روزم به غم و شبم به شب میگذرد
این عمر عزیز من عجب میگذرد
از بس که کنم خیال آن زلف دراز
بر من هر شب هزار شب میگذرد

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰
هر شب به تو با عشق و طرب میگذرد
بر من زغمت به تاب و تب میگذرد
تو خفته به استراحت و بی تو مرا
تا صبح ندانی که چه شب میگذرد

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۳
امشب که ز وصلم بطرب میگذرد
از غصه بمن شبی عجب میگذرد
گردم نزنم، فغان که غم میکشدم؛
ور شکوه کنم، آه که شب میگذرد

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » رباعیات » شمارهٔ ۸
بنگر بنگارم که عجب میگذرد
جان است توئی که بلب میگذرد
آن گردن سیمین بمیان زلفین
روزی است که در بین دو شب میگذرد

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » رباعیات » شمارهٔ ۹
عمری است که عمر به تعب میگذرد
از هجر توام روز چه شب میگذرد
چون زلف تو تاب دارد و چشمت تب
روز و شب من به تاب و تب میگذرد
