گنجور

عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۲۸ - کاروان عمر

 

صبح است و صبا مشک‌فشان می‌گذرد

دریاب که از کوی فلان می‌گذرد

برخیز چه خسبی که جهان می‌گذرد

بویی بستان که کاروان می‌گذرد

۲ بیت
عسجدی
 

عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۷۳

 

هان ای دل خسته کاروان می‌گذرد

بیدار شو آخر که جهان می‌گذرد

آن شد که دمی در همه عمرت خوش بود

باقی همه بر امید آن می‌گذرد

۲ بیت
عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۵

 

عمری که به یاد این و آن می‌گذرد

گویی باد است در خزان می‌گذرد

برمی‌گذری تو از جهان چون شب و روز

می‌پنداری که این جهان می‌گذرد

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۹۳

 

بیدار شو ای دل که جهان می‌گذرد

وین مایهٔ عمر، رایگان می‌گذرد

در منزل تن مَخُسب و غافل منشین

کز منزلِ عمر، کاروان می‌گذرد

۲ بیت
مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۵۰

 

صبح است و صبا مشک فشان می‌گذرد

دریاب که از کوی فلان می‌گذرد

برخیز چه خسبی که جهان می‌گذرد

بوئی بستان که کاروان می‌گذرد

۲ بیت
مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۹۳

 

کشتی چو به دریای روان می‌گذرد

می‌پندارد که نیستان می‌گذرد

ما می‌گذریم ز این جهان در همه حال

می‌پنداریم کاین جهان می‌گذرد

۲ بیت
مولانا
 

عبید زاکانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵

 

فکری که بر آن طبع روان می‌گذرد

شرحش ز معانی و بیان می‌گذرد

شعر تو چرا نازک و شیرین نبود

آخر نه بدان لب و دهان می‌گذرد

۲ بیت
عبید زاکانی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۸

 

هر چیز که از کون و مکان می‌گذرد

از توست که آن یکان یکان می‌گذرد

گر نیست وجود سد انسان ز چه رو

از خویش گذشته، از جهان می‌گذرد؟

۲ بیت
قدسی مشهدی