گنجور

 
۱
۲
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸۴

 

چون بلبل داریم برای رازی

چون گل که نبوییم برون اندازی

شمعم که چو برفروزیم بگدازی

چنگم که ز بهر زدنم بنوازی

۲ بیت
مسعود سعد سلمان
 

امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۷

 

هر سال به‌کار ملک بیدار تری

چون‌ گوی زنی شها و چوگان بازی

هر روز سخی تری و دیندارتری

چوگان ز خمیده قد ایشان سازی

۲ بیت
امیر معزی
 

امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۸

 

هر دم زا‌دمی‌ خجسته دیدار تری

هرچند که مهتری نکوکارتری

با خیل مخالفان نبرد آغازی

سَرشان بَدَل گوی همی اندازی

۲ بیت
امیر معزی
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۵

 

چون بلبل داریم برای بازی

چون گل که ببوییم برون اندازی

شمعم که چو برفروزیم بگدازی

چنگم که ز بهر زدنم می‌سازی

۲ بیت
سنایی
 

عین‌القضات همدانی » لوایح » فصل ۲۲

 

گر هر چه ترا هست همه دربازی

ور هستی خود جدا کنی انبازی

باشد که ز خود باز رهی در‌تازی

در پرتو نور او پناهی سازی

۲ بیت
عین‌القضات همدانی
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۴

 

چون چنگ خودم به عمری ار بنوازی

هم در ساعت پردهٔ خواری سازی

آن را که چو زیر کرد گویا غم تو

چون زیر گسسته‌اش برون اندازی

۲ بیت
انوری
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثالثة و العشرون - فی الخریف

 

با طوطی سبز گرکنی دلبازی

بر زاغ سیه چه داند میاندازی

۱ بیت
حمیدالدین بلخی
 

مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۷۴

 

چون اسب به میدان طرب می‌تازی

از طبع لطیف سحرها می‌سازی

فرزین و شه و پیاده فیل و رخ و اسب

خوب و سره و طرفه و خوش می‌بازی

۲ بیت
مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۷۵

 

مضراب ز زلف و نی ز قامت سازی

در شهر تو را رسد کبوتربازی

دل‌ها چو کبوترند در سینه تپان

تا تو نیِ وصل در کدام اندازی

۲ بیت
مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » رباعیات «نسخهٔ دوم» » شمارهٔ ۱۵۹

 

چون اسب به میدان طرب می تازی

از طبع لطیف سحرها می سازی

فرزین و شه و پیاده، فیل و رخ و اسب

خوب و سره و طرفه و خوش می بازی

۲ بیت
مهستی گنجوی
 

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » رباعیات «نسخهٔ دوم» » شمارهٔ ۱۶۱

 

مضراب ز زلف و نی ز قامت سازی

در شهر تو را رسد کبوتر بازی

دلها چو کبوترند در سینه طپان

تا تو، نی وصل در کدام اندازی

۲ بیت
مهستی گنجوی
 

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۵

 

تا کی به هوس چون سگ تازی تازی

روباه صفت به حیله سازی سازی

از لهو و لعب نه‌ای دمی واقف خویش

ترسم که همه عمر به بازی بازی

۲ بیت
خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۳

 

خاقانی اگر شیوهٔ عشق آغازی

یارانت خسند با خسان چون سازی

تو چشمی اگر در تو خسی آویزد

چندان مژه برزن که برون اندازی

۲ بیت
خاقانی
 

عطار » مختارنامه » باب سی‌ام: در فراغت نمودن از معشوق » شمارهٔ ۲۶

 

هر روز ز نو پردهٔ دیگر سازی

تادر پس پرده عشق با خود بازی

چون تو نفسی به سر نیائی از خویش

هرگز به کسی دگر کجا پردازی

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۱۰

 

ناکرده به پرِّ پشهای دمسازی

چندیم به پای پیلِ هجر اندازی

هر شیر دلی که داشتم باد ببرد

از بس که بدیدم از تو روبه بازی

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب چهلم: در ناز و بیوفائی معشوق » شمارهٔ ۷

 

از بس که تو خود به خویشتن مینازی

یک لحظه به عاشقی نمیپردازی

با پشت خمیده همچو چنگی شده‌ام

تا بوک چو چنگ یک دمم بنوازی

۲ بیت
عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۶۶ - الرجاء

 

ملک تو نکاهد ار مرا بنوازی

و افزون نشود اگر مرا بگدازی

نومید نیم ز لطف تو آخر کار

جایی برساندم به بازی بازی

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۵۸

 

اندر ره عشق اگر تو هستی غازی

با خون و رگ و پوست چه می پردازی

در شاهد شاهدی دگر پنهان است

با آن شاهد خوش است شاهد بازی

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۵۹

 

با عشق اگرت رای بود همرازی

باید که دل از مراد وا پردازی

هر چیز که بر مراد طبع تو بود

خواهیش نماز گیر و خواهش بازی

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۰۳

 

چشمت بکر شمه از سر طنازی

دی گفت شبی بوصل من پردازی

گویی که درین چه دیده باشد چشمت

جز آنکه همی کند بمردم بازی؟

۲ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۳۱