گنجور

عطار » مختارنامه » باب سی‌ام: در فراغت نمودن از معشوق » شمارهٔ ۱۹

 

گفتم که درین غمم بنگذاری تو

خود غم بفزودیم به سر باری تو

وین از همه سخت تر که میزارم من

وز زاری من فراغتی داری تو

عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۱۱

 

دلداری کن اگر دلی داری تو

هر دل که به تو رسد نگه داری تو

صد سال اگر طواف آن کعبه کنی

زان به نبود دلی به دست آری تو

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السابع: فی خصال الحمیده عن العقل و العلم و ما یحذو جذو هذا النمط » شمارهٔ ۴۲

 

دلداری کن اگر دلی داری تو

هر دل که به تو رسد نگه داری تو

صد سال اگر طواف آن کعبه کنی

زان به نبود دلی به دست آری تو

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۰

 

دل کیست؟ که او طلب کند یاری تو

یا تن ندهد به محنت و خواری تو؟

پرسیده‌ای احوال دلم دوش وزان

جان می‌آید به عذر دلداری تو

اوحدی
 

اوحدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۱

 

ما را به سرای وصل خویش آری تو

بر ما ز لب لعل شکر باری تو

پس پرده ز روی خویش برداری تو

عاشق نشویم، پس چه پنداری تو؟

اوحدی
 

شیخ بهایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۴

 

زاهد نکند گنه، که قهاری تو

ما غرق گناهیم، که غفاری تو

او قهارت خواند و ما غفارت

آیا به کدام نام، خوش داری تو؟

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش پنجم - قسمت اول

 

زاهد نکند گنه که قهاری تو

ما غرق گناهیم که غفاری تو

او قهارت خواند و ما غفارت

آیا به کدام نام خوش داری تو؟

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش پنجم - قسمت اول

 

زاهد نکند گنه که قهاری تو

ما غرق گناهیم که غفاری تو

شیخ بهایی
 
 
sunny dark_mode