گنجور

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » تضمین‌ها » شمارهٔ ۱۱

 

دوشینه که آن ماه مشک مو را

در خانه کشیدم به صد بهانه

این بیت ملک در خیالم آمد

خون دلم از دیده شد روانه

فروغی بسطامی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۴ - ‌در مدح شاهزادهٔ آز‌اده هلاکوخان‌بن شجاع السلطنه می‌فرماید

 

بر یاد صبوحی به رسم مستان

از خانه سحرگه شدم به بستان

دل ساغر و خون باده غصه ساقی

مطرب غم و نی سینه نغمه افغان

آشفته دلم از هوای دلبر

[...]

قاآنی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰ - فی مراتب القلبیه و التجرد عن عوالم الناسوتیه

 

ای آتش عشق ای دل نوانم

ای آفت جسم ای بلای جانم

از دست تو با جان دردمندم

درشست تو با جان ناتوانم

ای شعله بی دود مشعل دل

[...]

صفای اصفهانی
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - گواه سخنوری

 

آمد، چو دو نیمه برفت از شب

آن ساده بناگوش سیم غبغب

با چهرهٔ روشن چو تافته روز

با طرهٔ تاری چو قیرگون شب

ابروش به خون ریختن مهیا

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۵۴ - نثار به پیشاهنگان

 

ای قد تو چون سرو جویباری

وی عارض تو چون گل بهاری

ای لعل تو چون خاتم بدخشی

وی زلف تو چون نافهٔ تتاری

دامان تو مانندهٔ دل من

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۵۵ - خبر نداری

 

ای ثابتی از من خبر نداری

ای جان دل از تن خبر نداری

ای دوست ازین بستهٔ گرفتار

در پنجهٔ دشمن خبر نداری

ای گل‌، ز بهار تو کش خزان کرد

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۲۹ - به منکر عشق

 

سختم عجب آید ز خلقت زن

کایزد را زین کرده ملتمس چیست

دوشیزه به شوهر چو رفت‌، دیگر

او را به پسر زادن این هوس چیست

زهدان چو شود از جنین گرانبار

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶

 

ای دل، فلک سفله کجمدار است

صد بیم خزانش بهر بهار است

باغی که در آن آشیانه کردی

منزلگه صیاد جانشکار است

از بدسری روزگار بی باک

[...]

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰

 

شالودهٔ کاخ جهان بر آبست

تا چشم بهم بر زنی خرابست

ایمن چه نشینی درین سفینه

کاین بحر همیشه در انقلابست

افسونگر چرخ کبود هر شب

[...]

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱

 

آنکس که چو سیمرغ بی نشان است

از رهزن ایام در امان است

ایمن نشد از دزد جز سبکبار

بر دوش تو این بار بس گران است

اسبی که تو را می برد به یک عمر

[...]

پروین اعتصامی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode