گنجور

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۶ - فتنه بیدار شد

 

یارم از خوابگاه من برخاست

فتنه بیدار شد که زن برخاست

بت من سر ز خوابگه برکرد

وز چمن شاخ یاسمن برخاست

پیش زلف سیاهش آهوی چین

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۸۵ - فیض شمال‌

 

ز البرز بزرگ در شمال ری

هر شب دم دلکش شمال آید

از باد شمال مشکبو هر دم

جان‌ رقصد و دل‌ به‌ وجد و حال‌آید

وز عطر خوش گل و ریاحینش

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۴۹ - مونس پدر

 

ای دختر خوب نازنین من

پروانه ماه مه جبین من

تو بخت منی در آستان من

تو دست منی در آستین من

از مادر مهربان جدا گشتی

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۵۴ - نی و بلوط

 

با نی گفتا بلوط شرمت باد

زان جسم نوان و پیکر ساده

از مادر دهر رو شکایت کن

تا از چه تو را بدین نمط زاده

بر من بنگرکه پیکرم چون کوه

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۲ - تربیه طبیعی

 

غرٌنده و سهمناک و توفنده

بر دشت گذشت تند طوفانی

تخمی زبنفشه برگرفت از دشت

وافکند ورا به طرف بستانی

بر بستر وی بتافت خورشیدی

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode