گنجور

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۴ - در قناعت و آزادگی

 

آلودهٔ منت کسان کم شو

تا یک شبه در وثاق تو نانست

راضی نشود به هیچ بد نفسی

هر نفس که از نفوس انسانست

ای نفس به رستهٔ قناعت شو

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷۴ - مطایبه با باغبانی که ازو کدوی تر خواسته

 

بردم به کدوی تر بدو حاجت

انگشت نهاد پیش من بر سر

گفتا به گدوی خشک من گر هست

اندر همه باغ من کدویی تر

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۶۹ - در ریاضت خاطر

 

چون من به ره سخن فراز آیم

خواهم که قصیده‌ای بیارایم

ایزد داند که جان مسکین را

تا چند عنا و رنج فرمایم

صد بار به عقده در شوم تا من

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹۱ - پیراهن کتان سنبلی از فریدالدین کاتب خواهد

 

ای پایهٔ دانش از دلت عالی

وی دیدهٔ بخشش از کفت روشن

آمال و نسیم و بوی خلق تو

یعقوب و نسیم و بوی پیراهن

پیراهن مدت تو دوران را

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۴۳ - غرض از این لغز ریواس است

 

آن چیست کز آن طبق همی تابد

چون عاج به زیر شعر عنابی

ساقش به مثل چو ساعد حورا

دستش به مثال پای مرغابی

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۶۱ - در مدح فیروزشاه

 

ای رفته به فرخی و فیروزی

باز آمده در ضمان بهروزی

از لالهٔ رمح و سبزهٔ خنجر

در باغ مصاف کرده نوروزی

چون تیر نهاده کار عالم را

[...]

انوری
 
 
sunny dark_mode