×
عراقی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱
عشق ار به تو رخ عیان نماید
در آینهٔ جهان نماید
این آینه چهرهٔ حقیقت
هر دم به تو رایگان نماید
یک دایره فرض کن جهان را
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۶
جسمی دارم که جان نماید
جانی است که آن روان نماید
عالم چو ظهور نور اسماست
هر نام از او نشان نماید
عینی است که صدهزار صورت
[...]
کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶
آن جام جهان جهان نماید
خورشید صفت عیان نماید
از غایت شدت ظهور او
از دیده ما نهان نماید
دیدم بهزار صورتش من
[...]