گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

خاقانی را مپرس کز غم

ایام چگونه میگذارد

جو جو ستد آنچه دادش ایام

خرمن خرمن همی سپارد

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

بگذشت بهار و وانشد دل

این غنچه مگر شکفتنی نیست؟

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

ما بی خبر از نظاره بودیم

جان رفت و خبر نکرد ما را

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

ای میر همه شکر فروشان

توبه شکن صلاح کوشان

عشاق زدست تو چون ساقی

خونابه بجای باده نوشان

در میکده ی غمت، سفالی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

خاموش دلا زتیره گوئی

میخور جگری به تازه روئی

چون گل بر حیل کوس میزن

بر دست برنده بوس می زن

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت اول

 

خواهی طیران به طور سینا

نزدیک مشو به پورسینا

دل در سخن محمدی بند

ای پور علی ز بوعلی چند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت دوم

 

نگشود مرا زیارتت کار

دست از دلم ای رفیق بردار

گرد رخ من زخاک آن کو است

ناشسته مرا بخاک بسپار

رندی است ره سلامت ای دل

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش چهارم - قسمت اول

 

نقص کرم است آن که قدرش

در حوصله ی امید گنجد

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

هر دم زجهان عشق سنگی

بر شیشه ی نام و ننگم آید

چون اندیشم زهستی ی تو

از هستی خویش ننگم آید

شادم که داد وعده به فردای محشرم

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

در صحبت دوست جان نگنجد

شادی و غم جهان نگنجد

ما خانه خراب گشتگان را

در دل غم خانمان نگنجد

ای خواجه تو مرد خود فروشی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

دردا که نرست اندر این باغ

یک لاله که نیست بر دلش داغ

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

آفتاب نیمروزی و به خدمت کردنت

میرسد خورشید اگر در نیمه شب میخوانیش

زن گرنه یکی هزار باشد

در عهد، کم استوار باشد

چون نقش وفا و عهد بستند

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش چهارم

 

شرف خواهی، بگرد مقبلان گرد

که زود از مقبلان مقبل شود مرد

چو بر سنبل چرد آهوی تاتار

نسیمش بوی مشک آرد پدیدار

بهای در بزرگ از بهر این است

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش چهارم

 

معرفت از آدمیان برده اند

آدمیان را ز میان برده اند

با نفس هر که بر آمیختم

مصلحت آن بود که بگریختم

سایه ی کس فر همائی نداشت

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

میکرد به غمزه سینه کاوی

پنداشت که دل به جاست ما را

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش پنجم - قسمت اول

 

فریاد از این غصه که درد دل ما را

هر چند شنیدی همه افسانه گرفتی

شاهی همه روز می کشیدی

روزی دو سه روز پارسا باش

شیخ بهایی
 
 
sunny dark_mode