گنجور

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸

 

ای یار بی تکلف ما را نبید باید

وین قفل رنج ما را امشب کلید باید

جام و سماع و شاهد حاضر شدند باری

وین خرقه‌های دعوی بر هم درید باید

ایمان و زاهدی را بر هم شکست باید

[...]

سنایی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۸

 

وقتی خوش است ما را‌، لابد نبید باید

وقتی چنین به جانی جامی خرید باید

ما را نبید و باده از خم غیب آید

ما را مقام و مجلس عرش مجید باید

هر جا فقیر بینی با وی نشست باید

[...]

مولانا
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۷۷

 

چون رنگ می زمینا بیرون دوید باید

نه پرده فلک از هم دریدباید

کرسی چه حاجت آن را کز عرش برگذشته است

از زیر پای منصور کرسی کشید باید

سالی دو عید مارا از غم برون نیارد

[...]

صائب تبریزی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۰

 

از حرف سست توبه، لب را گزید باید

گر لب نمی کشد می، حسرت کشید باید

در عشق ناخوش و خوش شوریدگان بدانند

مطرب دم رسایی در نی دمید باید

شاید دهد دلش را با دوست آشنایی

[...]

حزین لاهیجی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۴۰ - غالب طهرانی

 

معشوق خودعیان است هستی ماست پرده

این پرده‌ها به مستی درهم درید باید

ما چون نظارگانیم چون آینه جمالش

هر دم ز روی جانان جلوه جدید باید

قوت روان عارف از خوان غیب باشد

[...]

رضاقلی خان هدایت
 
 
sunny dark_mode