گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۷۰

 

دولت چو نیست باقی بر باد رفته باشد

خوابی که از خیال است از یاد رفته باشد

از جمع و خرج هستی چون حاصلی نداریم

اوراق زندگانی بر باد رفته باشد

هرکس که زندگی را در بندگی سرآورد

[...]

صائب تبریزی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰

 

خوش آن‌که هستی من بر باد رفته باشد

سر تا به پای خویشم از یاد رفته باشد

ای دوست با من زار میکن هر آنچه خواهی

سهل است بر اسیری بیداد رفته باشد

گر در هوای وصلت صد خرمن وجودم

[...]

فیض کاشانی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۷

 

ای وای بر اسیری، کز یاد رفته باشد

در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد

از آه دردناکی سازم خبر دلت را

روزی که کوه صبرم، بر باد رفته باشد

رحم است بر اسیری، کز گرد دام زلفت

[...]

حزین لاهیجی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۸

 

خاکش، اگر ز دوری، بر باد رفته باشد

آن یار نیست کش یار از یاد رفته باشد

با آنکه کشت خود را، از عشق خسرو، اما

مشکل زیاد شیرین، فرهاد رفته باشد

ذوق اسیری آن مرغ داند که از پی صید

[...]

آذر بیگدلی