×
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۹
بگذشت روز با تو جانا به صد سعادت
افغان که گشت بیگه ترسم ز خیربادت
گویی مرا شبت خوش خوش کی به دست آتش
آتش بود فراقت حقا و زان زیادت
عاشق به شب بمردی والله که جان نبردی
[...]
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰
چون گشت با تو ما را پیوند دل زیادت
گر هجر ما، گزینی، دوری ز حسن عادت
شبهاست تا دلم را تب دارد از غم تو
آه! از تو، گر نیایی روزی بدین عیادت
طبعت به طالع ما شد تند و تیز، ارنه
[...]
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۲
گر کم شده ست با من اکنون ترا ارادت
باری ارادت من هر دم شود زیادت
بی آفتاب رویت برگشت طالع من
بازم سعادتی بخش ای اختر سعادت
دلجوئی غریبان عادت گرفتی اول
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵ - تتبع مخدوم
من درد زهر هجران درمیکشم به یادت
تو صاف عیش در کش کاب حیات بادت
ما از خمار مردیم در کنج نامرادی
ساغر تهی مبادت از باده مرادت
ای کز ریا غمت بود وز باده شاد گشتی
[...]