×
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۱
ما در حریم مجلس عشاق محرمیم
با درد پار صاحبه و با ناله همدمیم
تا نوبت غلامی آن در به ما رسید
هر جا که می رویم عزیز و مکرمیم
عاقل خبر نیافت که ما را طریقه چیست
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۴
هر چند ما به جسم ز اولاد آدمیم
اما به روح پاک ز ابنای خاتمیم
هستیم بی نیاز و فقیریم از همه
این از کمال ماست که محتاج عالمیم
جام جهان نما که به ما نور خود نمود
[...]
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۰
ما در هوای وصل تو شیدای عالمیم
پیوسته با خیال تو شادان و خرمیم
ما در خیال زلف پریشان بیقرار
آشفته خاطریم و بسودای محکمیم
مونس کجا شویم به زهاد چونکه ما
[...]
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۵
خیرالامور اوسط اولاد آدمیم
در عین عالمیم و مبرا ز عالمیم
در مفلسی است چاشنی حد اعتدال
چون کاسهٔ تهی نه زیادیم و نه کمیم
در دامگاه حادثه صیدی چو ما که دید
[...]