رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۵
ای روی تو چو روز دلیل موحدان
وی موی تو چنان چو شب ملحد از لحد
ای من مقدم از همه عشاق، چون تویی
مر حسن را مقدم، چون از کلام قد
مکی به کعبه فخر کند، مصریان به نیل
[...]
ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۲۴
ای روی تو چو روز دلیل موحدان
وی موی تو چنان چو شب ملحد از لحد
ای من مقدم از همه عشاق چون تویی
مر حسن را مقدم چون از کلام قد
مکی به کعبه فخر کند مصریان به نیل
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - در مدح امیر ابراهیم بن حسن
شاهی که روی او چو به مهتاب تاب داد
در گنبد تن از اسباب باب داد
سیماب فضل او چو بشخص عدو رسید
دشمن ز خون سینه بسیماب آب داد
هر روز رزم خنجر او بی کران بود
[...]
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - هم در مدح سطان مسعود
مسعود پادشاه جهان کامگار باد
بنیاد دین و دولت او پایدار باد
جاهش به فر و دولت و رایش به نور عدل
گیتی فروز باد و زمانه نگار باد
ای شاه تا بهار و خزانست در جهان
[...]
امیر معزی » ترکیبات » شمارهٔ ۱
دولت موافقان تورا جاه و مال داد
گردون مخالفان تو را گوشمال داد
اخترشناس طالع مسعود تو بدید
ما را نشان ز فرّخی ماه و سال داد
بازی است دولت تو که او را خدای عرش
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - در مدح ملکالامرا طغرل تگین
طغرل تگین به تیغ جهان را نظام داد
زو بیشتر گرفت و به کمتر غلام داد
جیشش خراج خطهٔ چین و ختا ستد
امنش قرار مملکت مصر و شام داد
ناموس جور و فتنه به خنجر قوی شکست
[...]
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة السادسة - فی الجنون
و لولا فی السواد من التناهی
لما مدحت عیون بالسواد
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة العشرون - فی السکباج
و اندر طواف بیهده در کوی کودکی
خوف اذای شحنه و بیم عسس نبود
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة العشرون - فی السکباج
وقتی که می چکید زلب شیر کودکی
وزدست شیب در قدح عمر خس نبود
محمد بن منور » اسرار التوحید » باب دوم - در وسط حالت شیخ » فصل دوم - حکایاتی که بر زبان شیخ رفته » حکایت شمارهٔ ۸۲
ای روی تو چو روز دلیل موحّدان
وی موی تو چنان چو شب ملحد از لحد
ای من مقدم از همه عشاق چون توی
مرحسن را مقدم چون از کلام قد
مکی به کعبه فخر کند مصریان بنیل
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷
تا در نقاب هجر نهان گشت روی او
بر روی من زخون دل من خضاب کرد
ادیب صابر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷
از رحمت آفرید جمال تو را خدای
پس چونکه رحمت تو دلم را عذاب کرد
ادیب صابر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷
آن خواجه کز کمال کفایت زاهل کلک
شاه جهانش کافی و کامل خطاب کرد
ادیب صابر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷
زایزد صلاح کار جهان خواستند خلق
ایزد دعای خلق بر او مستجاب کرد
ادیب صابر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷
از تو به کام خویش رسانید کلک را
این عدل بین که خسرو مالک رقاب کرد
ادیب صابر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷
چون عقل بی ثنای تو بر من خطا گرفت
اقبال در رسید و خطا را صواب کرد
ادیب صابر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷
سلطان شرق و غرب و خداوند بر و بحر
بر چرخ ملک رای تو را آفتاب کرد
ادیب صابر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷
دل بر ثنای مجلس تو داشتم ولیک
خوف ملالت تو دلم را شتاب کرد
ادیب صابر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷
عرض تو آمد آن صدف دهر و در ناب
کاوصاف تو ثنای تو را در ناب کرد