گنجور

مهستی گنجوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

چون اشتیاق من به تو افزون ز شرح بود

ممکن نشد که شرح دهم اشتیاق را

از تلخی فراق تو تلخ است عیش من

اندازه نیست تلخی روز فراق را

مهستی گنجوی
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱

 

چون اشتیاق من به تو افزون ز شرح بود

ممکن نشد که شرح دهم اشتیاق را

از وحشت فراق تو تلخ است روز من

اندازه جز خدای نداند فراق را

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷

 

تا فتنه گشتم آن صنم سیم ساق را

بگماشت بر سرم چو موکل فراق را

نامم صنم پرست نهادند عاشقان

از بس پرستش آن صنم سیم ساق را

عشقش وثاق ساخت دلم را و هر زمان

[...]

ادیب صابر
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۲

 

کو قاصدی که شرح غم اشتیاق را

سازم پر از غزل چو خراسان عراق را

هر شب به صورت شفق از عکس خون دل

رنگین کنم کتابه این سبز طاق را

با بخت من زمانه کند اتفاق و نیست

[...]

جامی
 

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵

 

با غیر دیدم آن صنم سیم ساق را

از رشک بر وصال گزیدم فراق را

زینسان که هفت عضو من از تاب عشق سوخت

آهم عجب نسوزد اگر نه رواق را

خوش آنکه بینمش ز مه روی خود به من

[...]

رفیق اصفهانی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷

 

آن کآفرید روز اول اشتیاق را

کاش آفریده بود علاجی فراق را

ای دل سرشک برده ز کارم براو فکند

افکندم از نظر چو تو فرزند عاق را

جانم به لب رسید و دل از هجر وارهید

[...]

صفایی جندقی
 
 
sunny dark_mode