گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۵

 

ای دل به گرد کعبه کوی تو در طواف

وی جان زده ز دولت وصل رخ تو لاف

گفتم شبی به دولت وصلت نوازشی

فرما، جواب داد مگو بیش ازین گزاف

گفتم به حلق تشنه ما ریز جرعه ای

[...]

جهان ملک خاتون
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۲

 

بگرفت صیت حسن تو از قاف تا بقاف

تا او فتاد پرتو رویت بنون و کاف

آئینه جمال تو دیدیم هرچه بود

عارف کسی بود که بدین دارد اعتراف

یارست هرچه هست درین دار غیر نیست

[...]

اسیری لاهیجی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸۰

 

تحقیق را به ما و من افتاده اختلاف

در هیچ حال با نفس آیینه نیست صاف

هم صحبتان به بازی شطرنج سرخوشند

تا نگذرد مزاج نفاق از سر مصاف

یاران اگر لبی به تامل رسانده‌اند

[...]

بیدل دهلوی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحه‌سرایی‌ها » شمارهٔ ۱۴ - پیشوای خلق

 

ای تربت مطهر تو خلق را مطاف!

کویت به از بهشت برین است بی خلاف

هر صبح و شام،خیل ملایک ز آسمان

آیند دور مرقد تو از پی طواف

شاها!تویی که زهره گردون ز هم درد

[...]

ترکی شیرازی
 
 
sunny dark_mode