گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۳۸

 

آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف

داغ چمن نه ایم، ز بلبل هزار حیف

تأثیر نیست در دل ما فیض عشق را

بر گلخن است سایه ی ابر بهار حیف

از ورطه ای که مقصد ما جز خطر نبود

[...]

سلیم تهرانی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۰

 

عهد شباب رفت و، نشد هیچ کار حیف!

دست طلب نچید گلی زین بهار حیف!

عمر دراز رفت و، نشد فکر توشه یی

از دست شد طناب و، نبستیم بار حیف!

با این سیاه رویی و آلوده دامنی

[...]

واعظ قزوینی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۲۷

 

سیدمحمد آنکه فلک از وفات او

پنهان دریغ میخورد و آشکار حیف

زین گلستان نچیده گلی شد برون دریغ

زین بوستان نخورده بری بست بار حیف

نخلش ز پا فتاد ز جور سپهر آه

[...]

مشتاق اصفهانی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - در مرثیهٔ برادر خود میگوید

 

رفتی و رفت بیتو ز جانم قرار حیف

نومید گشت خاطر امیدوار حیف

رفتی بمرغزار جنان و نیامدت

زین مرغزار یاد در آن مرغزار حیف

ابری دمید و روی نهفت آفتاب آه

[...]

آذر بیگدلی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۷

 

ز اطراف گلستان تو روئیده خار حیف

آورده خار گلبن حسنت به بار حیف

از بس حذر نکردیم از آه دل کنون

از دود آهم آئینه ات گشته تار حیف

شد غنچه ی لب و گل رویت نهان ز خط

[...]

سحاب اصفهانی
 
 
sunny dark_mode