گنجور

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قطعات » شمارهٔ ۱۴

 

دی گفت عارفی که مضیق خم سپهر

از محنت عوام عجب تنگ خانه ایست

گفتم ز تنگ خانه یکی نقطه محو کن

کز منت لیام عجب ننگ خانه ایست

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قطعات » شمارهٔ ۲۵

 

جامی نفاق پیشه کن و ترک صدق گیر

تا از خلاف خلق رهی وز نزاعشان

ور میل تو به مرکز صدق است و راستی

یکسو نشین ز دایره اجتماعشان

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قطعات » شمارهٔ ۳۷

 

جامی به مقتضای زمان چون برآمدند

صدیقیان دهر به رنگ سلولیان

مگشا زبان به فضل که رمحیست زهرناک

در طعن اهل فضل زبان فضولیان

بستند اهل دین پی آزار اهل دل

[...]

جامی
 
 
sunny dark_mode