گنجور

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲

 

تا شدم از گردش چشم تو مست

پای زدم یکسره بر هر چه هست

تا ابد اندر دل ساغر بود

عکس تو ای ساقی بزم الست

حسن تو تا شهرهٔ بازار شد

[...]

۱۰ بیت
صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۳

 

ای به فدای تو من و هر چه هست

وی تو حقیقت بت و من بت پرست

دیگرم از غم نفسی هست نیست

از منت ای جان خبری نیست هست

خار بیابان جنون نی همین

[...]

۱۰ بیت
صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳

 

تا شدم از گردش چشم تو مست

پای زدم یکسره بر هر چه هست

تا ابد اندر دل ساغر بود

عکس تو ای ساقی بزم الست

حسن تو تا شهرهٔ بازار شد

[...]

۱۰ بیت
صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴

 

ای به فدای تو من و هر چه هست

وی تو حقیقت بت و من بت پرست

دیگرم از غم نفسی هست نیست

از منت ای جان خبری نیست هست

خار بیابان جنون نی همین

[...]

۱۰ بیت
صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۷

 

تا زده‌ام خویش به دیوانگی

یافته‌ام راه به فرزانگی

کی رسدم سلسله از زلف یار

گر نزنم خویش به دیوانگی

ریزد اگر خون من آن آشنا

[...]

۶ بیت
صغیر اصفهانی