گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲۳

 

ملکت عشق ملک شد از کرم الهیم

پشت من و پلاس غم اینست قبای شاهیم

قاضی شهرم ار کشد، بهر وطن روا بود

خاصه که آب دیدگان داد به خون گواهیم

شد سیهم ز عشق رو، گریه در او از آن کنم

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۳

 

عشق به کشور وفا داد نوید شاهیم

نوبت شاهیم بود ناله صبحگاهیم

گر به فراغت از توام طعن گنه زند کسی

چهره به خون نگار بس حجت بی گناهیم

جز تو نخواهم از جهان آرزوی دگر ولی

[...]

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۷

 

ای زده نوبت غمت ناله صبحگاهیم

سنگ جفای تو به سر گوهر تاج شاهیم

من که کله نهادمی کج ز غرور سروری

در سر بندگیت شد نخوت کج کلاهیم

پیر نیم که پیر را عشق جوان جوان کند

[...]

جامی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۳ - تتبع میر

 

حشمت جم رسد صبوح از کرم الاهیم

جام جهان نماست مهر از می صبحگاهیم

ایکه به می فتاده و غرقه نیم عجب مدان

جسم چو کاه برگ من بین و عذار کاهیم

شیخ ز عشق و باده ام طعنه زنان و طرفه آنک

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۶

 

عشق تو ملک خسروی، داغ تو چتر شاهیم

در صف سروران رسد، دعوی کج کلاهیم

کوثر تیغت ار کند، رحم به حال مجرمان

دوزخ جاودان شود، خجلت بیگناهیم

گرنه خوش است خاطرت، با غم سینه کوب من

[...]

حزین لاهیجی