گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۱

 

گرنه تو ای زود سیر تشنهٔ خون منی

با من دیرینه دوست چند کنی دشمنی

هست یقینم که من مهر تو را نگسلم

نیست دُرُستم که تو عهد مرا نشکنی

در طلب خون من قاعده‌ها می‌نهی

[...]

خاقانی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱۰

 

روی من از روی تو دارد صد روشنی

جان من از جان تو یابد صد ایمنی

آهن هستی من صیقل عشقش چو یافت

آینه کون شد رفت از او آهنی

مرغ دلم می‌طپید هیچ سکونی نداشت

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲۰

 

پیشتر آ پیشتر چند از این رهزنی

چون تو منی من توام چند توی و منی

نور حقیم و زجاج با خود چندین لجاج

از چه گریزد چنین روشنی از روشنی

ما همه یک کاملیم از چه چنین احولیم

[...]

مولانا
 

قاآنی » مسمطات » شمارهٔ ۴ - وله ایضاً فی مدحه

 

عقلی در زیرکی خلدی در ایمنی

دهری در کین‌کشی چرخی در دشمنی

خاکی در احتمال آبی در روشنی

بادی در سرکشی ناری در توسنی

قاآنی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الانبیاء محمد المصطفی صلی الله علیه و آله و سلم » شمارهٔ ۲ - فی مبعث سید المرسلین صلی الله علیه و آله و سلم

 

قبلۀ اهل یقین حل بوادی منی

کعبۀ اسلام و دین یافته اقصی المنی

کیست جز آن نازنین نغمه سرای «أنا»

نیست جز آنمه جبین رواق بزم دنی

غروی اصفهانی
 
 
sunny dark_mode