×
همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵
ای سر زلف خوشت سلسله جنبان دل
دل به لبت دادهام جان تو و جان دل
بر رخ زیبای خود زلف مشوش ببین
تا بنماید تو را حال پریشان دل
دل چو گرفتار شد در شکن زلف تو
[...]
جلال عضد » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - و له فی مدح دلشاد شاه
ای ز گل روی تو رونق بستان دل
وی ز هوای رخت تازه گلستان دل
ای ز رخ مهوشت فُسحت بستان جان
وی ز دهان خوشت تنگی میدان دل
ای زِ خَم زلف تو سلسله در پای جان
[...]
سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۷
دل ز غمت زنده شد ای غم تو جان دل
نام تو آرام جان درد تو درمان دل
من بتواولی که تو آن منی آن من
دل بتو لایق که تو آن دلی آن دل
عشق ستمکار تو رفته بپیکار جان
[...]
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸
تا شکن زلف توست سلسله جنبان دل
جمع نخواهد شدن حال پریشان دل
شوق تو در هم شکست پنجهٔ شاهین صبر
عشق تو لشکر کشید بر سر سلطان دل
هم خط نوخیز تو سبزه گلزار جان
[...]