گنجور

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱

 

صبح مؤذن چو کرد وصف تو بر بام، داد

باده روشن بزن، تا به شب از بامداد

گیتی فرتوت شد باز، به عهدت جوان

از سر پیر و جوان سایه تو کم مباد

ای که بود عقل کل طفل دبستان تو

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶

 

به می کشان صبحدم داد صلا پیر دیر

که ای صبوحی کشان صبح سعادت بخیر

باده وحدت کشید تا که بخود پی برید

چون ز، دوئی بگذرید نیست در این دیر غیر

سیر در آفاق کن تا که به انفس رسی

[...]

حاجب شیرازی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲

 

ساقی شب زنده دار وقت صبوح است خیز

باده همرنگ صبح جم شو، در جام ریز

معنی یوسف توئی، از چه زندان در آی

ای مه کنعان حسن در همه مصری عزیز

کیستی ای ذات غیب کت زقدم بوده است

[...]

حاجب شیرازی
 
 
sunny dark_mode