گنجور

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۸

 

گفتمش: آن آتش است؟ گفت که: نی،روست روست!

گفتمش: آن دود چیست؟ گفت: که آن موست موست

من که بملک جهان، ندهم یک موی او

دل بجهان چون دهم؟ در دل من اوست اوست!

چون شود او جلوه گر، در قدم سرو او

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۶

 

گشت چو معمار فیض، بانی بنیان حسن

بست ز مژگان کج، طره بر ایوان حسن

گشته پریشانی از حلقه زلفش عیان

عشق برآورده است، سر ز گریبان حسن

کشتی دل، گو بکن فکر شکستن درست

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۸ - تاریخ ساختن پنجره رواقی

 

ساخت بعهد خوش دولت «عباس شاه »

پنجره این رواق، آصف نیکو صفات

عقل چو تاریخ این پنجره پرسید از او

گفت: «بدیدم از این پنجره روی نجات »!

واعظ قزوینی