گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١

 

ای کرمت نظم داده کار جهانرا

والی اقلیم جسم ساخته جانرا

داده شتاب و درنگ از ره حکمت

قدرت تو هیأت زمین و زمانرا

کرده گهر پاش و درفشان بطبیعت

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۱

 

آبحیاتست یا لبان که تو داری

چشمه نوشست یا دهان که تو داری

در نظرم آفتاب سایه نشین است

زیر کله روی دلستان که تو داری

پسته دهن بسته زان بود که ندارد

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢٠۶

 

ای دل از احداث روزگار نگردی

بد کنش و زشتخو که نیک نباشد

مست خرابات عشق را بملامت

سنگ مزن بر سبو که نیک نباشد

در پس آزادگان بهیچ طریقی

[...]

ابن یمین
 
 
sunny dark_mode