گنجور

 
ابن یمین

ای دل از احداث روزگار نگردی

بد کنش و زشتخو که نیک نباشد

مست خرابات عشق را بملامت

سنگ مزن بر سبو که نیک نباشد

در پس آزادگان بهیچ طریقی

پیش کسان بد مگو که نیک نباشد

گر بدیئی بیند از تو کس که مبیناد

زود دلش را بجو که نیک نباشد

یار کهن را بهیچ رو مده از دست

بهر حریفان نو که نیک نباشد

با همگان باش یکزبان و مگردان

رشته وحدت دو تو که نیک نباشد

هر که بداند که بد چگونه قبیح است

هیچ نیاید ازو که نیک نباشد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ابن یمین

همین شعر » بیت ۷

هر که بداند که بد چگونه قبیح است

هیچ نیاید ازو که نیک نباشد

ملک‌الشعرا بهار

« گر تو بدانی که بد چگونه قبیح است

هیچ نیاید ز تو که نیک نباشد»