گنجور

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶

 

ره پر غول در پیش و ترانی چشم و نی رهبر

اگر بر هم نهی دیده نه سر یابی و نی کالا

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶

 

تو غافل خفته در ره بیابانی چنین هایل

نخواهد شد بدین رفتن میسر قطع ره قطعا

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶

 

به بیداری و هشیاری توان پی برد این ره را

دمی بیدار شو مستان ز مستان هوا صهبا

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶

 

مده دامان همت را بدست آرزو یکدم

که در عقبی شوی والی بیمن همت والا

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶

 

طریق عشق را ای دل چو همت راهبر گردد

روی زین عالم سفلی بسوی ذروه اعلا

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶

 

براق برق رفتار است همت در طریق حق

چو او در زیر ران آید بمعراج آی از بطحا

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶

 

کسی کز همت عالی طراز آستین سازد

کشد دامان عزت را بدین نه طارم مینا

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶

 

همای همت ار سایه دمی بر فرقت اندازد

کشند از بهر سلطانی هر دو عالمت طغرا

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶

 

ترا از پشته همت پدید آید همه دولت

چنان کز پهلوی آدم پدیدار آمده حوا

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶

 

دمد شوره ز خاک آنگه برآید لاله و سنبل

رسد غوره ز تاک آنگه پدید آید می حمرا

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶

 

دلم تا شد اشارت دان درد تو نمی جوید

مداوای دلم جانا بدرد خویشتن فرما

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶

 

حسین اندر بیابان حوادث گشت سرگشته

بلطف خویشتن او را بسوی خود رهی فرما

حسین خوارزمی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷

 

اگر از چهره ذاتش برافتد برده اسما

ز تاب پرتو حسنش فنا گردد همه اشیا

ز جام باده عشقش همه ذرات سرمستند

گرفت آفاق ازین معنی سراسر فتنه و غوغا

همان یک باده با هر کس دهد ساقی ز دیگر جام

[...]

اسیری لاهیجی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

ترا ایزد همی گوید که در دنیا مخور باده

ترا ترسا همی گوید که در صفرا مخور حلوا

زبهر دین نبگذاری حرام از گفته ی یزدان

ولیک از بهر تن مانی حلال از گفته ی ترسا

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر دوم » بخش سوم - قسمت دوم

 

گر امروز آتش شهوت بکشتی بیگمان رستی

و گرنه تف این آتش ترا هیزم کند فردا

چو علم آموختی از حرص آن گه ترس اندر شب

چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا

سخن کز روی دین گوئی، چه عبرانی چه سریانی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

ترا ایزد همی گوید که در دنیا مخور باده

ترا ترسا همی گوید که در صفرا مخور حلوا

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

زبهر دین نبگذاری حرام از گفته ی یزدان

ولیک از بهر تن مانی حلال از گفته ی ترسا

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر دوم » بخش سوم - قسمت دوم

 

عروس حضرت قرآن نقاب آن گه براندازد

که دارالملک ایمان را مجرد بیند از غوغا

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر دوم » بخش سوم - قسمت دوم

 

نبینی طبع را طبعی چو کرد انصاف رخ پنهان

نیابی دیو را دیوی چو کرد اخلاص رو پیدا

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر دوم » بخش سوم - قسمت دوم

 

چو علمت هست خدمت کن چو دانایان که زشت آمد

گرفته چینیان احرام و مکی خفته در بطحا

شیخ بهایی
 
 
۱
۵
۶
۷
۸
۹
۱۹
sunny dark_mode