گنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - در مدح ابوالحسن علی لشگری

 

همه شادیست رسم او همه دادیست راه او

زمانه نیکجوی او ستاره نیکخواه او

از آنگاهی که پیدا گشت شادی پایگاه او

نبودم رنج و شادی را بگیتی رأی و راه او

رهین خویشتن دارد زمینها را سپاه او

[...]

قطران تبریزی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳

 

نمی‌بیند به سویم چون روم تنها به راه او

نمی‌خواهد که خاص چون منی باشد نگاه او

درین رشکم که گویا مدعای غیر شد حاصل

که بوی آرزومندی نمی‌آید ز آه او

مرا بر حسرت امیدواری گریه می‌آید

[...]

میلی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰۰

 

جواب ناله ام را کی دهد چشم سیاه او

که سنگ سرمه باشد کوه تمکین نگاه او

علو همت آن کس را که دارد گرم زرپاشی

جهان چون پنجهٔ خورشید زید دستگاه او

بود زیبنده لا شوق دیدار تو آنکس را

[...]

جویای تبریزی
 
 
sunny dark_mode