گنجور

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

 

ازین پس بادبان ابر در خون آشنا کردی

اگر حکم شهنشاهی فرو نگذاشتی لنگر

شدی طشت فلک پر خون ز حلق دشمنان شه

زمین چون گوی فصادان که درغلتد به خون اندر

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

 

شود بینا به دیدار تو چشم اکمه نرگس

شود گویا به مدح تو زبان اخرس سوسن

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

 

جهان را باز دیگر شد نشان و صورت و سیما

به عدل شاه نام آور، جهان عدل شد پیدا

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۸ - داستان شاه کشمیر با پیلبان

 

برآمد نیلگون ابری ز روی نیلگون دریا

چو رای عاشقان گردان چو طبع بیدلان شیدا

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۱ - داستان کدخدای با زن و طوطی

 

بنام ایزد، بنام ایزد نگه کن تا توان بودن

غلام آنچنان رویی که گل رنگ آرد از رنگش

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۲ - داستان مرد لشکری با معشوقه و شاگرد

 

بیا ای راحت جانم که تا جان بر تو افشانم

زمانی با تو بنشینم ز دل این جوش بنشانم

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۷ - داستان عشق و گنده پیر و سگ گریان

 

نگاری کز دو رخسارش همی شمس و قمر خیزد

بهاری کز دو گلزارش همی شهد و شکر خیزد

خروش از شهر بنشاند هر آنگاهی که بنشیند

هزار آتش برانگیزد هر آن وقتی که برخیزد

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۳۶ - داستان پری و زاهد و زن

 

من از تو گر سخن خوردم عجب نیست

نخست آدم سخن خورده ست از ابلیس

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۶ - داستان کودک دوساله

 

بیا ای راحت جانم که تا جان بر تو افشانم

زمانی با تو بنشینم ز دل این جوش بنشانم

ظهیری سمرقندی
 
 
sunny dark_mode