گنجور

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۱

 

زهی نام تو سر دفتر کتاب نکته دانی را

بلند از نام تو افسر بسر کنز معانی را

بیا ای ساقی رندان بده جامیکه در دوران

به پیران کهن بخشد ز نو عهد جوانیرا

عجب نبود اگر احیا کند خضر و مسیحا را

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۲

 

دمی خواندم من خاکی کتاب آسمانی را

که دانستم ز دل پاکی علوم دو جهانی را

نه عالم بود نه آدم نه با سرت سری محرم

که علمت کرد در یکدم عیان کنز نهانی را

چو علمت را عیان آمد ازو پیدا جهان آمد

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۸۹

 

من خونین جگر داغی که از هجران بدل دارم

ندارد مرهمی دیگر بغیر از وصل دلدارم

زگلزار سر کویش صباگر بشکند شاخی

ز شاخ حسرتش بر دل فتد هر لحظه صد خارم

چو ای صیاد سنگین دل نمودم در قفس منزل

[...]

نورعلیشاه
 
 
sunny dark_mode