گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت اول

 

غم روزی خورد هر کس به تقدیر

چو من غم روزی افتادم چه تدبیر

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

بخت ار مدد کند که کشم رخت سوی دوست

گیسوی حور گرد فشاند ز مفرشم

خوش آمد گل وزین خوشتر نباشد

که در دستت به جز ساغر نباشد

زمان خوشدلی دریاب دریاب

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم

 

مخفت ای دیده چندان غافل و مست

چو هشیاران برآور در جهان دست

که چندان خفت خواهی در دل خاک

که فرموشت کند دوران افلاک

دایم دل خود به معصیت شاد کنی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم

 

اگر صد سال مانی ور یکی روز

بباید رفت از این کاخ دل افروز

چه خوش باغی است باغ زندگانی

گر ایمن بودی از باد خزانی

خوش است این کهنه دیر پر فسانه

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

شبی تاریک چون دریای پر قیر

به دریا در فکنده چشمه ی شیر

زجنبیدن فلک بیکار گشته

ستاره در رهش سیار گشته

سوادش تیره چون سودای خامان

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش پنجم - قسمت دوم

 

یک امروز است ما را نقد ایام

برآن هم اعتمادی نیست تا شام

شیخ بهایی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode