گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۰ - نشستن رامین بر تخت شهنشاهى

 

ز بس کاو داد زر و سیم و گوهر

همه گشتند درویشان توانگر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۰ - نشستن رامین بر تخت شهنشاهى

 

به داورگاه او بر شاه و چاکر

یکی بودی و درویش و توانگر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۰ - نشستن رامین بر تخت شهنشاهى

 

دو فرزند آمدش زان ماه پیکر

چو مامک خوب و چون بابک دلاور

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۱ - وفات کردن ویس

 

به درد تو بدرّم جامه بر بر

به مرگ تو بریزم خاک بر سر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

جهان دیگر شده‌ست و حال دیگر

مگر نو کرد یزدان گیتی از سر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

خراسان را به نام نیک مفخر

سپاهان را به حکم داد داور

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

ازین سفله جهان آمد چنان حُرّ

که لعل از سنگ آید وز صدف دُرّ

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

به چیزی تو فزونی از پیمبر

که بر فضل تو منکر نیست کافر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

اگر ترسی تو از آتش به محشر

ز بی باکی شوی در آتش اندر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

به باغ ملک رسته چون صنوبر

سه گوهر چون فروزنده سه اختر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

مقر آمد خرد کش هست مهتر

ابو القاسم علی بن المظفر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

به اختر ماند آن فرخنده اختر

بزرگ از مخبر و کوچک به منظر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

وَزو کهتر یکی شیرست دیگر

ابو طاهر محمد بن مظفر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

اگر در چشم خردست او به منظر

به عقل اندر بزرگست و به مخبر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

به فر نام تو گفتار چاکر

رود بر هر زبانی تا به محشر

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۱۶
۱۷
۱۸
sunny dark_mode