گنجور

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۶۶ - الصبا

 

دهی بر مژدگانی آن خبر را

حیات و هستی و دستار و سر را

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۳۳ - عبدالسمیع و البصیر

 

بمعنای دگر سمع و بصر را

بهر جنبنده او بخشد اثر را

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۰۷ - العما

 

مساعد نیست این معنی خبر را

که پرسیدند آن فخر بشر را

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۳۲ - المناصفه

 

بخواه از اکل آن عذر پدر را

مکن افزوده جرم بوالبشر را

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۳۲ - المناصفه

 

ز من یاد آوری حال پدر را

بخواهی انتقام بوالبشر را

صفی علیشاه
 

اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۴۸ - ز شام ما برونور سحر را

 

ز شام ما برونور سحر را

به قر ن باز خوان اهل نظر را

تو میدانی که سوز قرأت تو

دگرگون کرد تقدیر عمر را

اقبال لاهوری
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۴ - کارگر و کارفرما

 

شنیدم کارفرمایی نظر کرد

ز روی کِبر و نَخوَت کارگر را

روانِ کارگر از وی بیازرد

که بس کوتاه دانست آن نظر را

بگفت ای گنج وَر این نَخوَت از چیست

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۱۱

 

چرا پس می‌خری بر خود خطر را

گذاری زیر پای خویش سر را

ایرج میرزا
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode