عطار » اسرارنامه » بخش چهاردهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
چو جان سر باز نشناسید از پای
چه آید زین تن افتاده بر جای
عطار » اسرارنامه » بخش شانزدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
همه صحرای عالم جای تا جای
سراسر خفته میبینم سراپای
عطار » اسرارنامه » بخش هفدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
ترا تا نشکند در هم سر و پای
نگردی سیرنان و جامه وجای
عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۱ - المقاله العشرون
تویی در کیسهٔ این دهر خود رای
بمانده هم چو سیم قلب برجای
عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
اگر سلطان بسوی تو کند رای
چه سازی چون نه جان داری و نه جای
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون
سخنچین را مده نزدیک خود جای
که هر روزت بگرداند به صد رای
عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
چو او را نیست جایی در سر و پای
توانی یافت او را در همه جای
عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
یکی خرطوم او سود و یکی پای
همه یک چیز را سودند و یکجای
عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
چو پیش آری صراط بیسر و پای
مرا پیری ده و طفلی براندای
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
همه صورتگران صورت آرای
ز رویش نقش بردندی به هر جای
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
نمیدانم که تا هرگز کند رای
به سوی گل چنین دل در چنین جای
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
که تا زآواز چنگ و نالهٔ نای
به جای آید دل این رفته از جای
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
به هر ساعت سوی بام آوری رای
شوی گیسو کشان چون چنگ در پای
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
فرو افتی و نشناسی سر از پای
نجنبی و نگیری پای از جای
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
گهی از نرگست خوناب پالای
گهی بی چوب گز، مهتاب پیمای
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
نبتوان گفت باری این همه جای
که شرمت باد ای بی عقل بی رای
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
بدست خویش افگندی تو در پای
سر خود از یکی تا پای بر جای