گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار

 

چو رامین رفت یک منزل از آن راه

نبود از بی دلی از راه آگاه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین

 

نه شب خفت و نه روز آسود در راه

به رامین برد چونین نامهٔ ماه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۷ - بر داشتن رامین گنج موبد را گریختن به دیلمان

 

چنان شد لشکر رامین به یک ماه

که تنگ آمد بریشان راه و بیراه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۹ - کشته شدن شاه موبد بر دست گراز

 

به چه ماند به خان کاروان گاه

همیشه کاروانی را برو راه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۹ - کشته شدن شاه موبد بر دست گراز

 

سپاهی بینی و شاهی ابر گاه

پس آنگه نه سپه بینی و نه شاه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۱ - وفات کردن ویس

 

پس آنگه مرگ ناگاه از کمینگاه

بیامد درربود آن کاسته ماه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

نگویم کش مبادا هیچ بدخواه

یکی بادش و لیکن دست کوتاه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

چو زین اشکوفه آید میوهٔ جاه

رهی گردد مرو را مهر با ماه

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۷
۸
۹
sunny dark_mode